با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید
خرید اشتراک

    Imminent

    ˈɪmɪnənt ˈɪmɪnənt
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • صفت تفضیلی:

      more imminent

    • صفت عالی:

      most imminent

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    • adjective C2
      قریب‌الوقوع، حتمی
      • - The enemy's defeat is imminent.
      • - شکست دشمن نزدیک است.
      • - their imminent departure
      • - عزیمت قریب‌الوقوع آنان
    پیشنهاد بهبود معانی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    مترادف و متضاد imminent

    1. adjective at hand, on the way
      Synonyms: about to happen, approaching, brewing, close, coming, expectant, fast-approaching, following, forthcoming, gathering, handwriting-on-the-wall, immediate, impending, ineluctable, inescapable, inevasible, inevitable, in store, in the air, in the cards, in the offing, in the wind, in view, likely, looming, menacing, near, nearing, next, nigh, on its way, on the horizon, on the verge, overhanging, possible, probable, see it coming, threatening, to come, unavoidable, unescapable
      Antonyms: distant, doubtful, far, future, later

    ارجاع به لغت imminent

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «imminent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/imminent

    لغات نزدیک imminent

    پیشنهاد بهبود معانی
    دریافت فست دیکشنری از طریق اپ‌استور دانلود مستقیم فست دیکشنری