آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Imminence

ˈɪmənəns ˈɪmɪnəns

معنی imminence

noun

( imminency ) نزدیکی، مشرف بودن، قرابت، وقوع خطر نزدیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد imminence

  1. noun the state of being imminent and liable to happen soon
    Synonyms:
    imminency imminentness forthcomingness impendence impendency
  1. noun the act or fact of coming near

ارجاع به لغت imminence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «imminence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imminence

لغات نزدیک imminence

پیشنهاد بهبود معانی