فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Convergence

kənˈvɜːrdʒəns kənˈvɜːdʒəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    هم‌گرایی
  • noun
    هم‌گرایی، تقارب
    • - the convergence of rays in the focus of the lens
    • - هم‌گرایی اشعه در کانون عدسی
    • - the convergence of roads in Ravand
    • - هم‌رسی (تلاقی) راه‌ها در راوند
    • - the convergence of industrialized Western societies
    • - هم‌سانی جوامع صنعتی غرب
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد convergence

  1. noun union
    Synonyms: concurrence, merging, confluence, meeting

ارجاع به لغت convergence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «convergence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/convergence

لغات نزدیک convergence

پیشنهاد بهبود معانی