اتصال یا تلاقی دو نهر، همریختنگاه، همریزگاه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The confluence of those creeks created a huge navigable river.
پیوستن آن نهرها رودی بزرگ و قابل کشتیرانی به وجود آورد.
at the confluence of Karkheh and Karoon
محل تلاقی کرخه و کارون
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «confluence» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confluence