شکل جمع:
immigration officersمأمور مهاجرت، افسر مهاجرت (مسئول بررسی و کنترل ورود و خروج افراد به کشور)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The immigration officer checked their documents carefully.
افسر مهاجرت مدارک آنها را با دقت بررسی کرد.
An immigration officer asked me about my travel plans.
مأمور مهاجرت از من در مورد برنامههای مسافرتیام سؤال پرسید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «immigration officer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immigration-officer