آخرین به‌روزرسانی:
Immigration Control
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
کنترل مهاجرت (مجموعه‌ای از سیاست‌ها و تدابیر که دولت‌ها برای تنظیم ورود و خروج افراد به کشور خود به کار می‌برند)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Effective immigration control can help manage population growth.
کنترل مؤثر مهاجرت می‌تواند به مدیریت رشد جمعیت کمک کند.
Immigration control policies vary from country to country.
سیاست‌های کنترل مهاجرت از کشوری به کشور دیگر متفاوت است.
مترادف و متضاد immigration control
-
noun the policies and practices implemented by a country to regulate the entry, stay, and exit of individuals into and out of its borders
ارجاع به لغت immigration control
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «immigration control» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/immigration-control
لغات نزدیک immigration control
- - immigration and naturalization service
- - immigration authorities
- - immigration control
- - immigration lawyer
- - immigration officer