در شرف وقوع، بهزودی، در آستانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bridge is imminently going to be closed for repairs.
پل بهزودی برای تعمیرات بسته خواهد شد.
The patient’s condition is imminently critical.
وضعیت بیمار در آستانهی بحرانی شدن است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «imminently» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/imminently