آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Inevitable

ɪˈnevətəbl ɪˈnevətəbl

معنی inevitable | جمله با inevitable

adjective C1

ناچار، ناگزیر، اجتناب‌نا‌پذیر، چاره‌ناپذیر، غیر‌قابل‌امتناع، حتماً، حتمی‌الوقوع، بدیهی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Death is the inevitable end of life.

مرگ پایان اجتناب‌نا‌پذیر زندگی است.

His defeat is inevitable.

شکست او حتمی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Those aggressive acts made war inevitable.

آن اعمال پرخاشگرانه جنگ را گریزناپذیر کرد.

an inevitable result

نتیجه‌ی اجتناب‌ناپذیر، پیامد گریزناپذیر

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inevitable

  1. adjective certain; cannot be avoided

لغات هم‌خانواده inevitable

  • adjective
    inevitable

ارجاع به لغت inevitable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inevitable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inevitable

لغات نزدیک inevitable

پیشنهاد بهبود معانی