Inevitably

ɪˈnevətəbli ɪˈnevətəbli
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C1
به‌ اجبار، الزاما، به‌ ناچار، ناگزیر، به‌ زور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The decision will inevitably lead to political tensions.
- این تصمیم ناگزیر به تنش‌های سیاسی منجر خواهد شد.
- Inevitably, the press exaggerated the story.
- روزنامه به ناچار در نقل داستان مبالغه کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inevitably

  1. adverb unavoidably
    Synonyms: inescapably, surely, necessarily

لغات هم‌خانواده inevitably

ارجاع به لغت inevitably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inevitably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/inevitably

لغات نزدیک inevitably

پیشنهاد بهبود معانی