فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Inevitably

ɪˈnevətəbli ɪˈnevətəbli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb C1

به‌ اجبار، الزاما، به‌ ناچار، ناگزیر، به‌ زور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The decision will inevitably lead to political tensions.

این تصمیم ناگزیر به تنش‌های سیاسی منجر خواهد شد.

Inevitably, the press exaggerated the story.

روزنامه به ناچار در نقل داستان مبالغه کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inevitably

  1. adverb unavoidably
    Synonyms:
    necessarily inescapably surely

لغات هم‌خانواده inevitably

  • adverb
    inevitably

ارجاع به لغت inevitably

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inevitably» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inevitably

لغات نزدیک inevitably

پیشنهاد بهبود معانی