به اجبار، الزاما، به ناچار، ناگزیر، به زور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The decision will inevitably lead to political tensions.
این تصمیم ناگزیر به تنشهای سیاسی منجر خواهد شد.
Inevitably, the press exaggerated the story.
روزنامه به ناچار در نقل داستان مبالغه کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inevitably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inevitably