بهطور اجتنابناپذیر، بهطور غیرقابل اجتناب، بهطور گریزناپذیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The situation slid inescapably toward disaster.
وضعیت به گونهای اجتنابناپذیر به سوی فاجعه پیش رفت.
Basements are inescapably scary.
زیرزمینها بهطور غیرقابل اجتناب ترسناک هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «inescapably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inescapably