(به گونهای که نتوان از آن اجتناب یا پیشگیری کرد یا آن را نادیده گرفت) بهطور اجتنابناپذیر، بهطور غیرقابل اجتناب، بهطور گریزناپذیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Food safety is, unavoidably, a global issue.
ایمنی غذایی، بهطور اجتنابناپذیر، مسئلهای جهانی است.
Two of the teachers were unavoidably absent for a great part of the winter.
دو نفر از معلمها بهطور اجتنابناپذیری در بخش عمدهای از فصل زمستان غایب بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «unavoidably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unavoidably