آخرین به‌روزرسانی:

Impending

ɪmˈpendɪŋ ɪmˈpendɪŋ

گذشته‌ی ساده:

impended

شکل سوم:

impended

سوم‌شخص مفرد:

impends

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

قریب‌الوقوع، عاجل، زودهنگام، آتی، نزدیک، زودآیند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The impending deadline for the project has everyone feeling stressed.

موعد قریب‌الوقوع پروژه همه را مضطرب کرده است.

The impending job interview made her nervous.

مصاحبه‌ی شغلی زودهنگام او را ناآرام کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد impending

  1. adjective forthcoming
    Synonyms:
    approaching coming near imminent proximate at hand nearing looming threatening hovering in the offing on the horizon in the wind gathering brewing waiting to ominous portending looking to overhanging in the cards menacing see it coming handwriting-on-the-wall
    Antonyms:
    later distant remote never

سوال‌های رایج impending

گذشته‌ی ساده impending چی میشه؟

گذشته‌ی ساده impending در زبان انگلیسی impended است.

شکل سوم impending چی میشه؟

شکل سوم impending در زبان انگلیسی impended است.

سوم‌شخص مفرد impending چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد impending در زبان انگلیسی impends است.

ارجاع به لغت impending

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impending» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impending

لغات نزدیک impending

پیشنهاد بهبود معانی