فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Nearing

گذشته‌ی ساده:

neared

شکل سوم:

neared

سوم‌شخص مفرد:

nears

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

نزدیک، در آستانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

I'm pleased to say the project is nearing completion.

با خرسندی می گویم که پروژه نزدیک به اتمام است.

The development of a practical device is nearing completion.

ساختن ابزاری کاربردی رو به اتمام است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nearing

  1. adjective approaching
    Synonyms:
    coming advancing upcoming imminent forthcoming oncoming impending threatening
    Antonyms:
    leaving departing gone past

ارجاع به لغت nearing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nearing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nearing

لغات نزدیک nearing

پیشنهاد بهبود معانی