با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Impendent

American: ɪmˈpendənt British: ɪmˈpendənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective
    قریب‌الوقوع، تهدید‌کننده، آویزان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد impendent

  1. adjective Close in time; about to occur
    Synonyms: at-hand, close at hand, imminent, impending

ارجاع به لغت impendent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «impendent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/impendent

لغات نزدیک impendent

پیشنهاد بهبود معانی