شکل جمع:
impellersشکل نوشتاری دیگر این لغت: impellor
پروانهی پمپ، آبپخشکن
The impeller of the water pump spins rapidly.
پروانهی پمپ آب بهسرعت میچرخد.
The boat's impeller helps propel it through the water.
پروانهی پمپ قایق به حرکت آن در آب کمک میکند.
پیشران
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The impeller in the jet engine helps to generate thrust for the aircraft.
پیشران در موتور جت به ایجاد نیروی رانش برای هواپیما کمک میکند.
The impeller on the turbocharger boosts the air intake for increased engine power.
پیشران روی توربوشارژر، ورودی هوا را برای افزایش قدرت موتور افزایش میدهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «impeller» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/impeller