آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Fated

ˈfeɪtɪd ˈfeɪtɪd

معنی fated

adjective

مقدر، محکوم (به‌ فنا)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fated

  1. adjective governed by fate
    Synonyms:
    inevitable unavoidable destined predestined preordained doomed inescapable impending imminent predetermined decided by fate in the stars prejudged

ارجاع به لغت fated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fated

لغات نزدیک fated

پیشنهاد بهبود معانی