امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Fates

American: feɪts British: feɪts
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

(اسطوره‌ی یونان و روم) سه دار گونه‌ای که سرنوشت انسان‌ها را تعیین می‌کنند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fates

  1. verb Decree or designate beforehand
    Synonyms:
    dooms intervenes designates destines
  1. noun The ultimate agency regarded as predetermining the course of events (often personified as a woman)
    Synonyms:
    destinies the three goddesses weird sisters nemeses dooms
  1. verb To determine the future of in advance
    Synonyms:
    preordains predetermines predestines predestinates foreordains destines
  1. noun Your overall circumstances or condition in life (including everything that happens to you)
    Synonyms:
    portions lot fortunes dooms outcomes end destinies results quirks prospects providences futures lucks disasters consequences chances
  1. noun The predetermined course of events
    Synonyms:
    lucks destinations fortunes

ارجاع به لغت fates

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fates» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fates

لغات نزدیک fates

پیشنهاد بهبود معانی