کنار، مجاور، نزدیک، پهلو، بغل
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
The child ran to stand beside his mother as soon as he saw her.
کودک بهمحض دیدن مادرش دوید تا بغلش بایستد.
He stood beside the tree.
کنار درخت ایستاد.
به جز، به غیر از، در مقایسه با، در برابر، نسبت به، در مقابل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Beside yours my share seems small.
در مقایسه با سهم تو سهم من کوچک است.
Who, beside him, is qualified?
غیر از او، چه کسی صلاحیت دارد؟
That is beside the point.
آن ربطی به موضوع ندارد.
بیربط، خارج از موضوع، نامربوط، بیاهمیت
That argument is completely beside the point.
آن استدلال کاملاً خارج از موضوع است.
Whether he apologized or not is beside the point. we need to fix the mistake.
اینکه او عذرخواهی کرده یا نه، به موضوع ربطی ندارد. باید اشتباه را درست کنیم.
از خود بیخود، خودباخته، عصبانی، آشفته، برافروخته
1- (نشانه گیری به آماج) خطا، به هدف نخورده 2- نامربوط
نامربوط (به مطلب مورد بحث)، غیروارد، بیربط
نامربوط به موضوع مورد بحث
کلمهی «beside» در زبان فارسی به «کنار»، «نزدیک» یا «در کنار» ترجمه میشود.
«Beside» یکی از حروف اضافه پرکاربرد در زبان انگلیسی است که برای نشان دادن موقعیت مکانی چیزی نسبت به چیز دیگر استفاده میشود. برای مثال، جملهی She sat beside her friend یعنی «او کنار دوستش نشست». در این کاربرد، «beside» فاصله و موقعیت نزدیک میان دو جسم یا فرد را مشخص میکند و بیانگر مجاورت یا همجواری است. این کاربرد روزمره در مکالمات، نوشتار توصیفی و گزارشها بسیار رایج است و درک دقیق موقعیت را برای مخاطب فراهم میکند.
علاوه بر کاربرد مکانی، «beside» میتواند معنای انتزاعی و استعاری نیز داشته باشد. برای نمونه، جملهی He felt small beside her achievements به این معناست که «او در مقایسه با دستاوردهای او احساس حقارت کرد». در این حالت، «beside» نشاندهندهی مقایسه یا موقعیت نسبی در سطح ارزش، اهمیت یا توانایی است و بار معنایی اضافی به جمله میدهد. این کاربرد استعاری در متون ادبی، انگیزشی و تحلیلی دیده میشود.
از نظر دستوری، «beside» معمولاً بهعنوان حرف اضافه عمل میکند و همراه با اسم یا ضمیر میآید، مانند beside the table یا beside him. این ترکیب به وضوح جایگاه مکانی یا موقعیت نسبت به مرجع را مشخص میکند و کمک میکند خواننده یا شنونده تصویر ذهنی دقیقی از صحنه داشته باشد.
در ادبیات و شعر، «beside» برای ایجاد تصاویر ذهنی دقیق و توصیف روابط میان شخصیتها یا عناصر صحنه به کار میرود. نویسندگان با استفاده از این واژه میتوانند حس نزدیکی، همراهی یا مجاورت را به طور ظریف منتقل کنند، بدون اینکه نیاز به جملات طولانی و توضیح اضافی باشد. این ویژگی باعث شده «beside» در نوشتار توصیفی و روایتهای داستانی کاربرد گستردهای داشته باشد.
«beside» واژهای است که هم کاربرد فیزیکی و مکانی دارد و هم میتواند بار معنایی استعاری و انتزاعی به جمله اضافه کند. این انعطافپذیری آن را در مکالمات روزمره، نوشتار رسمی، ادبی و تحلیلی پرکاربرد میسازد و کمک میکند موقعیت، رابطه و میزان نزدیکی میان اشیاء یا افراد به شکل دقیق و قابل فهم منتقل شود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beside» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/beside