فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Around

əˈraʊnd əˈraʊnd

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb A2

گرداگرد، دور، دور تا دور، پیرامون، در هر سو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

The soldiers stood around the officer.

سربازان دور افسر ایستادند.

They plant trees around the building.

دور تا دور ساختمان را درخت می‌کارند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Flowers and trees could be seen all around.

از هر سو گل و درخت دیده میشد.

Don't run around with bad people!

با آدم‌های بد محشور نشو!

adverb

(عامیانه) تقریبا، قدری، حدود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Stay around a little longer.

قدری بیشتر بمان.

around five kilograms

حدود پنج کیلوگرم

preposition

در اطراف، در حوالی، در نزدیکی، در حدود

Only the people around the Shah knew of his illness.

فقط نزدیکان شاه از بیماری او اطلاع داشتند.

around the year 1991

در حدود سال 1991

adjective

موجود، در قید حیات

When the dinosaurs were still around.

هنگامی‌که دایناسورها هنوز موجود بودند.

He is up and around.

(از بستر) برخواسته و فعال‌شده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His turn came around.

نوبت او سر رسید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد around

  1. adverb situated on sides, circumference, or in general area
    Synonyms:
    about over everywhere in the vicinity neighboring in this area all over throughout encompassing any which way
  1. adverb close to a place
    Synonyms:
    near nearby close at hand about almost approximately

Collocations

come around to see us.

برای دیدنمان بیا.

Idioms

to have been around

(عامیانه) گرگ باران‌دیده بودن، پر تجربه بودن

ارجاع به لغت around

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «around» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/around

لغات نزدیک around

پیشنهاد بهبود معانی