با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Night

naɪt naɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nights

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A1
شب (فاصله‌ی میان غروب تا طلوع خورشید)
- In winter, nights grow longer.
- در زمستان شب‌ها دراز می‌شوند.
- We waited until it was night.
- صبر کردیم تا شب شد.
noun countable uncountable A1
شب (بازه‌ی زمانی بین اواخر بعدازظهر تا رفتن به رختخواب به‌عنوان نقطه‌ی زمانی یا زمان انجام کاری)
- last night
- دیشب
- It was a magical night.
- شب جادویی‌ای بود.
- the night before last
- پریشب
- tomorrow night
- فردا شب
exclamation informal
شب به‌خیر
- See you tomorrow morning. Night!
- فردا صبح می‌بینمت. شب به‌خیر!
- See you later, night!
- بعداً می‌بینمت، شب به‌خیر!
noun
تاریکی شب
- I can't read in the night.
- در تاریکی شب نمی‌توانم چیزی بخوانم.
- I couldn't see anything in the night.
- در تاریکی شب نمی‌توانستم چیزی ببینم.
noun
مجازی تاریکی، ظلمت
- Their civilization was lost in a night of ignorance and superstitions.
- تمدن آن‌ها در ظلمت جهل و خرافات فرورفت.
- He was lost in the night of confusion.
- جذابیت ظلمت بسیاری را گمراه کرد.
adjective
مربوط به شب
- a night view of the city
- منظره‌ی شهر در شب
- The night air was cold.
- هوای شب سرد بود.
adjective
شب (برای استفاده در شب)
- I need to buy a night light for my toddler's bedroom.
- باید برای اتاق‌خواب کودکم چراغ شب بخرم.
- Can you recommend a good night cream for dry skin?
- آیا می‌توانید یک کرم شب خوب برای پوست‌های خشک معرفی کنید؟
adjective
شبانه (اشاره به رخداد و عمل و غیره)، شب‌کار (شخص)
- night attack
- حمله‌ی شبانه
- night shift
- برنامه‌ی کار شبانه
- a night train
- قطار شبانه
- night school
- مدرسه‌ی شبانه
- a night nurse
- پرستار شب‌کار
adjective
شب‌فعال (اشاره به انسان یا حیوانی که در شب فعال است یا در این هنگام بهترین عملکرد را دارد)
- She was a night person.
- او فردی شب‌فعال بود.
- Some animals are night creatures.
- برخی از حیوانات موجوداتی شب‌فعال هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد night

  1. noun part of day after sundown and before sunrise
    Synonyms: after dark, after hours, bedtime, before dawn, black, blackness, dark, dark hours, darkness, dead of night, dim, duskiness, dusk to dawn, evening, eventide, gloom, midnight, nightfall, nighttide, nighttime, obscurity, pitch dark, twilight, witching hour
    Antonyms: day

Collocations

Idioms

لغات هم‌خانواده night

ارجاع به لغت night

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «night» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/night

لغات نزدیک night

پیشنهاد بهبود معانی