نیمهشب، نصفهشب، دل شب، وسط شب (ساعت ۱۲ شب)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The town quieted down as midnight approached.
با فرارسیدن نیمهشب، شهر ساکت شد.
Midnight is the time when creativity strikes her the hardest.
نیمهشب زمانی است که خلاقیت او به شدت اوج میگیرد.
She always felt a sense of peace at midnight.
او همیشه در نصفهشب احساس آرامش میکرد.
He promised to meet her at midnight by the old oak tree.
او قول داد که نیمهشب او را در کنار درخت بلوط کهنسال ملاقات کند.
تا پاسی از شب بیدار ماندن و کار کردن، دود چراغ خوردن، تا دیروقت بیدار ماندن و کار کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «midnight» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/midnight