فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Midnight

ˈmɪdnaɪt ˈmɪdnaɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable A2

نیمه‌شب، نصفه‌شب، دل شب، وسط شب (ساعت ۱۲ شب)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The town quieted down as midnight approached.

با فرارسیدن نیمه‌شب، شهر ساکت شد.

Midnight is the time when creativity strikes her the hardest.

نیمه‌شب زمانی است که خلاقیت او به شدت اوج می‌گیرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

She always felt a sense of peace at midnight.

او همیشه در نصفه‌شب احساس آرامش می‌کرد.

He promised to meet her at midnight by the old oak tree.

او قول داد که نیمه‌شب او را در کنار درخت بلوط کهن‌سال ملاقات کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد midnight

  1. noun middle of the night; the middle period of the night, twelve o'clock at night
    Synonyms:
    dead of night witching hour small hours bewitching hour

Idioms

burn the midnight oil

تا پاسی از شب بیدار ماندن و کار کردن، دود چراغ خوردن، تا دیروقت بیدار ماندن و کار کردن

لغات هم‌خانواده midnight

ارجاع به لغت midnight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «midnight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/midnight

لغات نزدیک midnight

پیشنهاد بهبود معانی