آخرین به‌روزرسانی:

Midmost

American: ˈmɪdmoʊst British: ˈmɪdməʊst

توضیحات:

همچنین می‌توان از middlemost به‌ جای midmost استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adjective adverb preposition

درست در وسط، میان‌ترین

in the midmost part of the forest

درست در وسط جنگل

adjective adverb preposition noun

درونی ترین

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
adjective adverb preposition noun

سری ترین، محرمانه ترین

adjective adverb preposition noun

وسط، میان، بخش میانی

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت midmost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «midmost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/midmost

لغات نزدیک midmost

پیشنهاد بهبود معانی