تا پاسی از شب بیدار ماندن و کار کردن، دود چراغ خوردن، تا دیروقت بیدار ماندن و کار کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He often burns the midnight oil, driven by his passion for writing novels.
بهدلیل اشتیاقش برای نوشتن رمان، او معمولاً تا پاسی از شب بیدار میماند.
If you want to finish the report on time, you might need to burn the midnight oil tonight.
اگر میخواهی گزارش را سروقت تمام کنی، احتمالاً باید امشب تا دیروقت بیدار بمانی و کار کنی.
During exam season, I have to burn the midnight oil to keep up with my studies.
در طول فصل امتحانات، برای اینکه درسهایم را برسانم، مجبورم تا دیروقت بیدار بمانم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «burn the midnight oil» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burn-the-midnight-oil