گذشتهی ساده:
burned outشکل سوم:
burnt outسومشخص مفرد:
burns outوجه وصفی حال:
burning out(در اثر آتش) به پایان رسیدن، به آخر رسیدن
The candle will eventually burn out if we don't extinguish it soon.
اگر زود خاموشش نکنیم، شمع در نهایت به پایان خواهد رسید.
I fear the candle will burn out.
میترسم که شمع به آخر برسد.
از بین رفتن، سوختن، از کار افتادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The light bulb burned out, so I had to replace it.
لامپ از بین رفت و مجبور شدم عوضش کنم.
The old blender burned out after years of continuous use.
مخلوطکن قدیمی پساز سالها استفادهی مداوم سوخت.
(در اثر کار زیاد) از پا درآمدن، خسته و بیمار شدن، فرسوده شدن
After a long day at work, I feel like I'm starting to burn out.
بعداز یک روز طولانی در محل کار، احساس میکنم از پا درآمدهام.
He pushed himself too hard and eventually burned out from the stress.
او خیلی به خودش فشار آورد و در نهایت از استرس خسته و بیمار شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «burn out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/burn-out