فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Burn Out

bɜːrnaʊt ˈbɜːnaʊt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • phrasal verb
    (در اثر کار زیاد) از پا درآمدن، خسته و بیمار شدن، فرسوده شدن
  • phrasal verb
    (در اثر سوختن) از بین رفتن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد burn out

  1. phrasal verb become drained
    Synonyms: become exhausted, exhaust, fatigue, get tired, grow weary, run down, run out of steam, stress out, tire, wear down, wear out
  2. phrasal verb Tire due to overwork

ارجاع به لغت burn out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «burn out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/burn-out

پیشنهاد بهبود معانی