فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Twilight

ˈtwaɪlaɪt ˈtwaɪlaɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

تاریک‌روشن، هوای گرگ‌ومیش، شفق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the twilight zone between military personnel and civilian employees

ناحیه‌ی مبهم میان کارمندان نظامی و کارمندان غیر‌نظامی

an old man in the twilight of his life

پیرمردی در غروب زندگانی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the twilight years of Ottoman Empire

سال‌های افول امپراتوری عثمانی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد twilight

  1. noun onset of darkness at end of day
    Synonyms:
    evening night sunset dusk nightfall sundown decline end dimness eventide gloaming afterglow afterlight early evening late-afternoon half-light last phase crepuscular light ebb
    Antonyms:
    sunrise daybreak

ارجاع به لغت twilight

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twilight» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/twilight

لغات نزدیک twilight

پیشنهاد بهبود معانی