آخرین به‌روزرسانی:

    Sundown

    ˈsʌndaʊn ˈsʌndaʊn

    معنی

    noun

    غروب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sundown

    1. noun the time in the evening at which the sun begins to fall below the horizon
      Synonyms:
      evening sunset dusk twilight
      Antonyms:
      sunrise

    ارجاع به لغت sundown

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sundown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sundown

    لغات نزدیک sundown

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    integrity fatigue dear program visceral psychopath oblivious grout scaffolding wake up rehearse vegan workflow gulf dreadful تیرکمان آبنبات چوبی مخصوصا کمان موسیر درخت چنار رفتن صبح دیپلم کجا توان تجربی اول اینجا عمه