Sunset

ˈsʌnset ˈsʌnset
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    sunsetted
  • شکل سوم:

    sunsetted
  • سوم‌شخص مفرد:

    sunsets
  • وجه وصفی حال:

    sunsetting
  • شکل جمع:

    sunsets

معنی

noun B1
غروب آفتاب، مغرب، افول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sunset

  1. noun fall of sun below horizon
    Synonyms: close of day, crepusular light, dusk, eve, evening, eventide, gloaming, nightfall, sundown, twilight
    Antonyms: sunrise

ارجاع به لغت sunset

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sunset» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sunset

لغات نزدیک sunset

پیشنهاد بهبود معانی