فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sunrise

ˈsʌnraɪz ˈsʌnraɪz

شکل جمع:

sunrises

معنی

noun B1

طلوع آفتاب، طلوع خورشید، تیغ آفتاب، مشرق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sunrise

  1. noun rise of sun above horizon
    Synonyms:
    daylight light dawn daybreak morning morn sunup dawning break of day early bright bright cockcrow aurora
    Antonyms:
    sunset

ارجاع به لغت sunrise

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sunrise» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sunrise

لغات نزدیک sunrise

پیشنهاد بهبود معانی