فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Morning

ˈmɔːrnɪŋ ˈmɔːnɪŋ

شکل جمع:

mornings

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun A1

بامداد، صبح، پیش‌از‌ظهر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Good morning!

صبح بخیر!

Oh, what a beautiful morning, oh, what a beautiful day!

آه چه بامداد زیبایی! آه چه روز زیبایی!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I woke up early in the morning.

صبح زود بیدار شدم.

She works from morning to night.

او از صبح تا شب کار می‌کند.

at 8 o'clock in the morning

در ساعت 8 صبح

in the (early) morning when night and day are blended

بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار

a morning newspaper

روزنامه‌ی صبح

morning prayers

دعای بامدادی

in the morning of life

در عنفوان زندگی

Morning finally broke.

بالأخره خورشید دمید.

I work better in the morning.

من پیش از ظهر بهتر کار می‌کنم.

He uses the mornings for seeing patients and the afternoons for visiting the hospital.

او پیش از ظهرها بیماران را می‌بیند و بعدازظهرها به بیمارستان می‌رود.

I'll ring you up in the morning.

فردا صبح به تو تلفن خواهم زد.

He arrived at 3 in the morning.

او ساعت 3 بعداز نصف شب وارد شد.

I only work mornings.

فقط صبحها کار می کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد morning

  1. noun first part of the day
    Synonyms:
    dawn daybreak sunrise AM ante meridiem daylight morn sunup forenoon before noon before lunch early bright breakfast time crack of dawn wee hours after midnight first blush morrow dayspring morningtide prime break of day foreday cockcrow aurora

ارجاع به لغت morning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «morning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/morning

لغات نزدیک morning

پیشنهاد بهبود معانی