امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Afterglow

ˈæftərɡloʊ ˈɑːftəɡləʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
پس‌فروزش، پس‌تاب (تابش یا درخششی است که گاهی اوقات پس‌از غروب خورشید در آسمان نواحی کوهستانی مشاهده می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The sunset left a beautiful afterglow across the horizon.
- غروب خورشید پس‌تاب زیبایی را در پهنه‌ی افق بر جای گذاشت.
- The sky was painted in a beautiful afterglow as the sun set on the horizon.
- با غروب خورشید در افق، آسمان با پس‌فروزشی زیبا نقاشی شده بود.
noun countable
حس خوب پس‌از لذت یا تجربه‌‌ای موفق، احساس خوشایند پس‌از یک تجربه
- The afterglow of the evening left everyone in a cheerful mood.
- احساس خوشایند غروب همه را در حال‌و‌هوای شادی قرار داد.
- She felt a sense of peace in the afterglow of their heartfelt conversation.
- او از احساس لذت‌بخشی که پس‌از گفت‌وگوی صمیمانه‌ی آن‌ها حاصل شد، احساس آرامش کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد afterglow

  1. noun
    Synonyms:
    sawdust

ارجاع به لغت afterglow

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «afterglow» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/afterglow

لغات نزدیک afterglow

پیشنهاد بهبود معانی