آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • Idioms
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ شهریور ۱۴۰۴

    Concern

    kənˈsɜrːn kənˈsɜːn

    گذشته‌ی ساده:

    concerned

    شکل سوم:

    concerned

    سوم‌شخص مفرد:

    concerns

    وجه وصفی حال:

    concerning

    شکل جمع:

    concerns

    معنی concern | جمله با concern

    verb - transitive C1

    نگران کردن، دلواپس کردن

    It concerns me that she hasn't called.

    اینکه او تماس نگرفته است، مرا دلواپس می‌کند.

    His lack of progress concerns his teachers.

    عدم پیشرفت او معلمانش را نگران می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    It concerns us that the company is laying off employees.

    اینکه شرکت در حال اخراج کارمندان است، ما را نگران می‌کند.

    His parents were concerned about his health.

    والدینش نگران سلامتی او بودند.

    verb - transitive B2

    مربوط بودن، ربط داشتن، مهم بودن، اهمیت داشتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    This private conversation between John and me doesn't concern you.

    مکالمه‌ی خصوصی بین من و جان به شما مربوط نمی‌شود.

    It does not concern you.

    به شما مربوط نیست.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Matters of national security concern every citizen of the country.

    مسائل امنیت ملی برای هر شهروند کشور اهمیت دارد.

    It is concerned with money.

    به پول مربوط است.

    verb - transitive formal B2

    در مورد چیزی بودن، راجع به چیزی بودن

    The story was concerned with the consequences of war.

    داستان در مورد پیامدهای جنگ بود.

    The film concerns the life and times of a famous jazz musician.

    این فیلم راجع به زندگی موسیقی‌دان مشهور جاز است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    This chapter concerns the early development of the internet.

    این فصل در مورد توسعه‌ی اولیه‌ی اینترنت است.

    The novel concerns a young artist's struggle for recognition.

    این رمان راجع به تلاش هنرمندی جوان برای به رسمیت شناخته شدن است.

    noun countable uncountable B2

    نگرانی، دلواپسی، ناراحتی

    Their main concern is unemployment.

    نگرانی عمده‌ی آن‌ها بیکاری است.

    There is growing concern about the rising cost of living.

    ناراحتی فزاینده‌ای در مورد افزایش هزینه‌های زندگی وجود دارد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Environmental concerns are a major issue these days.

    نگرانی‌های زیست‌محیطی، این روزها مسئله‌ی مهمی هستند.

    Her main concern is that her son is not studying enough.

    دلواپسی اصلی او این است که پسرش به‌اندازه‌ی کافی درس نمی‌خواند.

    noun countable

    شرکت، کسب‌وکار

    After years of hard work, the small bakery became a true concern.

    پس از سال‌ها کار سخت، نانوایی کوچک به کسب‌وکاری واقعی تبدیل شد.

    the chemical concern, Hoechst

    شرکت شیمیایی هوخست

    noun countable uncountable B2

    اهمیت، اولویت

    The company’s concern is to provide quality service to its customers.

    اولویت شرکت ارائه‌ی خدمات باکیفیت به مشتریان است.

    His concern to maintain honesty in all dealings earned him great respect.

    اهمیت او به حفظ صداقت در تمام معاملات احترام زیادی برایش به ارمغان آورد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The professor’s concern in research has resulted in groundbreaking discoveries.

    اهمیت آن استاد به پژوهش منجر به کشفیات مهمی شده است.

    noun countable uncountable

    مورد‌توجه یا علاقه، توجه، علاقه، دغدغه

    her concern for other's welfare

    علاقه‌ی او نسبت به سعادت دیگران

    The company's sole concern is to deliver the best customer experience.

    تنها دغدغه‌ی شرکت، ارائه‌ی بهترین تجربه برای مشتریان است.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد concern

    1. noun business, responsibility
      Synonyms:
      business job matter thing responsibility care worry task charge interest organization company establishment firm house enterprise transaction affair occupation involvement mission burden outfit corporation field deportment entanglement shooting match zoo jungle megacorp multinational
    1. noun interest; anxiety
      Synonyms:
      attention care worry concernment regard consideration relevance relation matter reference anxiety distress unease solicitude apprehension heed heedfulness carefulness bearing important matter disquiet disquietude tender loving care
      Antonyms:
      disinterest unconcern
    1. verb affect personally
      Synonyms:
      worry affect trouble involve interest touch disturb bother regard apply to pertain to bear on distress disquiet make anxious make uneasy be relevant to become involved take pains
    1. verb relate to, have reference to
      Synonyms:
      refer to relate to apply to deal with regard involve pertain to bear on bear upon have to do with be about belong to have reference to depend upon have a bearing on be connected with answer to be applicable to have relation to have connections with be pertinent to have implications for have significance for be dependent upon be interdependent with be well taken
      Antonyms:
      unconcern

    Collocations

    as far as i am concerned

    تا آنجایی که به من مربوط است

    be concerned with (something)

    1- علاقه‌مند بودن به (موضوعی)، ذی‌نفع بودن در 2- مربوط بودن به، رابطه داشتن با

    concern oneself about someone

    (به سعادت یا خوشی کسی) علاقه‌مند بودن، در فکر کسی بودن

    concern oneself with

    (به موضوع یا کاری) پرداختن یا توجه داشتن، هم خود را صرف کاری کردن

    of concern

    نگران‌کننده، ناراحت‌کننده، درخور رسیدگی

    Collocations بیشتر

    cause concern

    باعث نگرانی شدن

    mounting concern

    نگرانی فزاینده

    Idioms

    none of your business

    به شما مربوط نیست، به شما مربوط نمی‌شود، به تو چه، به تو ربطی نداره

    لغات هم‌خانواده concern

    noun
    concern
    adjective
    concerned
    verb - transitive
    concern

    سوال‌های رایج concern

    گذشته‌ی ساده concern چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده concern در زبان انگلیسی concerned است.

    شکل سوم concern چی میشه؟

    شکل سوم concern در زبان انگلیسی concerned است.

    شکل جمع concern چی میشه؟

    شکل جمع concern در زبان انگلیسی concerns است.

    وجه وصفی حال concern چی میشه؟

    وجه وصفی حال concern در زبان انگلیسی concerning است.

    سوم‌شخص مفرد concern چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد concern در زبان انگلیسی concerns است.

    ارجاع به لغت concern

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «concern» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/concern

    لغات نزدیک concern

    • - conceptually
    • - conceptus
    • - concern
    • - concern oneself about someone
    • - concern oneself with
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    Noah no-brainer halve open-minded once only ostentatious orally open to deuce constipation the bereaved bereaved initiate Swiss ball تملق عازم غبطه غبطه خوردن طرفه العین طلیعه تنبک طویله طویل ظنین عجوزه عروج علاج بفرمایید عمامه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.