مربوط بودن، تاثیر گذاشتن، نسبت داشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the national policies which bear upon these problems
سیاستهای کشور که به این مسائل مرتبط است
his misdeeds bore heavily upon his conscience.
کارهای بدش بر وجدانش تاثیر بسیاری میگذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bear upon» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bear-upon