فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Bear Upon

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb

مربوط بودن، تاثیر گذاشتن، نسبت داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

the national policies which bear upon these problems

سیاست‌های کشور که به این مسائل مرتبط است

his misdeeds bore heavily upon his conscience.

کارهای بدش بر وجدانش تاثیر بسیاری می‌گذاشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد bear upon

  1. phrasal verb be relevant to

ارجاع به لغت bear upon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bear upon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bear-upon

لغات نزدیک bear upon

پیشنهاد بهبود معانی