با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Bear Upon

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    مربوط بودن، تاثیر گذاشتن، نسبت داشتن
    • - the national policies which bear upon these problems
    • - سیاست‌های کشور که به این مسائل مرتبط است
    • - his misdeeds bore heavily upon his conscience.
    • - کارهای بدش بر وجدانش تاثیر بسیاری می‌گذاشت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bear upon

  1. phrasal verb Be relevant to

ارجاع به لغت bear upon

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bear upon» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bear-upon

لغات نزدیک bear upon

پیشنهاد بهبود معانی