شکل جمع:
enterprisesسازمان، مؤسسه، شرکت، کسبوکار، پروژهی بزرگ و مهم، طرح (اقتصادی یا تجاری)
He invested in a commercial enterprise that promised high returns.
او در طرح تجاریای سرمایهگذاری کرد که بازدهی بالایی وعده میداد.
Private enterprises played a major role in revitalizing the local economy.
کسبوکارهای خصوصی، نقش مهمی در احیای اقتصاد محلی ایفا کردند.
an old enterprise specializing in banking activities
یک شرکت قدیمی که تخصص آن در امور بانکی است
Agricuiture is the principal enterprise among these people.
کشاورزی فعالیت عمدهی این مردم است.
His new enterprise is a restaurant on Shemiran Avenue.
کسب و کار جدید او رستورانی در خیابان شمیران است.
همت، پشتکار، ابتکار، جسارت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The team showed enterprise in overcoming unexpected challenges during the project.
اعضای تیم در مواجهه با چالشهای غیرمنتظره درطول پروژه ابتکار نشان دادند.
It takes enterprise and creativity to succeed in such a competitive market.
موفقیت در چنین بازار رقابتیای نیازمند خلاقیت و جسارت است.
Battles and important enterprises in which my grandfather took part.
نبردهای مهم و عملیات جسورانهای که پدربزرگم در آن شرکت داشت.
They complained about his lack of enterprise.
از بیعرضگی او شکایت میکردند.
a man of unusual insight and enterprise
مردی دارای بینش و همت فوقالعاده
شکل جمع enterprise در زبان انگلیسی enterprises است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enterprise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enterprise