آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ اسفند ۱۴۰۳

    Venture

    ˈventʃər ˈventʃə

    گذشته‌ی ساده:

    ventured

    شکل سوم:

    ventured

    سوم‌شخص مفرد:

    ventures

    وجه وصفی حال:

    venturing

    شکل جمع:

    ventures

    معنی venture | جمله با venture

    noun countable C2

    کار مخاطره‌آمیز، ریسک، قمار، خطر، (صفت‌گونه) مخاطره‌آمیز، قماری

    The entrepreneur's latest venture was a failure, but he learned valuable lessons from the experience.

    آخرین کار مخاطره‌آمیز این کارآفرین شکست خورد اما او درس‌های ارزشمندی از این تجربه آموخت.

    He lost his fortune in two stock ventures.

    ثروت خود را در دو معامله‌ی قماری سهام از دست داد.

    verb - intransitive verb - transitive formal

    خطر کردن، به مخاطره انداختن، به کار خطرناکی دست زدن، ریسک کردن، خطر چیزی را به جان خریدن، شجاعت به خرج دادن و ...، جرئت کردن و ...، به خود جرئت چیزی را دادن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    the man who ventured his life to save a drowning child

    مردی که برای نجات کودک مغروق جان خود را به خطر انداخت

    He ventured his capital in fur trade.

    او سرمایه‌ی خود را در تجارت خز به مخاطره انداخت.

    verb - intransitive

    به خود جرئت گفتن چیزی را دادن، جرئت کردن و گفتن

    I venture to say that 9000 people were present.

    به جرئت می‌توانم بگویم که نه‌ هزار نفر آنجا بودند.

    to venture an opinion

    یارای ابراز عقیده را داشتن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد venture

    1. noun gamble, attempt
      Synonyms:
      chance risk attempt try experiment trial endeavor essay project pursuit speculation investment proposition undertaking adventure enterprise feat exploit hazard jeopardy peril wager stake shot stab deal thing spec setup header pet project baby
    1. verb take a chance
      Synonyms:
      risk gamble try dare bet hazard speculate wager experiment attempt essay jeopardize endanger imperil chance brave challenge expose advance defy presume operate volunteer assay feel grope front stake put in jeopardy take a crack at play for put up make a stab at lay open take a plunge take a flyer play the market have a fling at get down make bold stick one’s neck out dare say go out on a limb

    Collocations

    at a venture

    الله بختی، شانسی، بدون محاسبه‌ی قبلی، همین‌جوری

    سوال‌های رایج venture

    گذشته‌ی ساده venture چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده venture در زبان انگلیسی ventured است.

    شکل سوم venture چی میشه؟

    شکل سوم venture در زبان انگلیسی ventured است.

    شکل جمع venture چی میشه؟

    شکل جمع venture در زبان انگلیسی ventures است.

    وجه وصفی حال venture چی میشه؟

    وجه وصفی حال venture در زبان انگلیسی venturing است.

    سوم‌شخص مفرد venture چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد venture در زبان انگلیسی ventures است.

    ارجاع به لغت venture

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «venture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/venture

    لغات نزدیک venture

    • - ventromedial
    • - ventura
    • - venture
    • - venture capital
    • - venturer
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    would worth wrangle worn word order worship woofer wold wolf with that winner wildly wield wonderful who's وزغ عبرت کایاک عاج کره‌خر کوکائین کیکاووس گرگ‌ومیش انبردست عنبر نهنگ عنبر غر زدن غرغرو غالب مغلوب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.