گذشتهی ساده:
venturedشکل سوم:
venturedسومشخص مفرد:
venturesوجه وصفی حال:
venturingشکل جمع:
venturesکار مخاطرهآمیز، ریسک، قمار، خطر، (صفتگونه) مخاطرهآمیز، قماری
The entrepreneur's latest venture was a failure, but he learned valuable lessons from the experience.
آخرین کار مخاطرهآمیز این کارآفرین شکست خورد اما او درسهای ارزشمندی از این تجربه آموخت.
He lost his fortune in two stock ventures.
ثروت خود را در دو معاملهی قماری سهام از دست داد.
خطر کردن، به مخاطره انداختن، به کار خطرناکی دست زدن، ریسک کردن، خطر چیزی را به جان خریدن، شجاعت به خرج دادن و ...، جرئت کردن و ...، به خود جرئت چیزی را دادن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the man who ventured his life to save a drowning child
مردی که برای نجات کودک مغروق جان خود را به خطر انداخت
He ventured his capital in fur trade.
او سرمایهی خود را در تجارت خز به مخاطره انداخت.
به خود جرئت گفتن چیزی را دادن، جرئت کردن و گفتن
I venture to say that 9000 people were present.
به جرئت میتوانم بگویم که نه هزار نفر آنجا بودند.
to venture an opinion
یارای ابراز عقیده را داشتن
الله بختی، شانسی، بدون محاسبهی قبلی، همینجوری
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «venture» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/venture