امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Venture

ˈventʃər ˈventʃə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    ventured
  • شکل سوم:

    ventured
  • سوم‌شخص مفرد:

    ventures
  • وجه وصفی حال:

    venturing
  • شکل جمع:

    ventures

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C2
کار مخاطره‌آمیز، ریسک، قمار، خطر، (صفت‌گونه) مخاطره‌آمیز، قماری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The entrepreneur's latest venture was a failure, but he learned valuable lessons from the experience.
- آخرین کار مخاطره‌آمیز این کارآفرین شکست خورد اما او درس‌های ارزشمندی از این تجربه آموخت.
- He lost his fortune in two stock ventures.
- ثروت خود را در دو معامله‌ی قماری سهام از دست داد.
verb - intransitive verb - transitive formal
خطر کردن، به مخاطره انداختن، به کار خطرناکی دست زدن، ریسک کردن، خطر چیزی را به جان خریدن، شجاعت به خرج دادن و ...، جرئت کردن و ...، به خود جرئت چیزی را دادن
- the man who ventured his life to save a drowning child
- مردی که برای نجات کودک مغروق جان خود را به خطر انداخت
- He ventured his capital in fur trade.
- او سرمایه‌ی خود را در تجارت خز به مخاطره انداخت.
verb - intransitive
به خود جرئت گفتن چیزی را دادن، جرئت کردن و گفتن
- I venture to say that 9000 people were present.
- به جرئت می‌توانم بگویم که نه‌ هزار نفر آنجا بودند.
- to venture an opinion
- یارای ابراز عقیده را داشتن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد venture

  1. noun gamble, attempt
    Synonyms:
    adventure baby chance deal endeavor enterprise essay experiment exploit feat hazard header investment jeopardy peril pet project project proposition pursuit risk setup shot spec speculation stab stake test thing trial undertaking wager
  1. verb take a chance
    Synonyms:
    advance assay attempt bet brave challenge chance dare dare say defy endanger essay experiment expose feel front gamble get down go out on a limb grope have a fling at hazard imperil jeopardize lay open make a stab at make bold operate play for play the market presume put in jeopardy put up risk speculate stake stick one’s neck out take a crack at take a flyer take a plunge try try out volunteer wager

Collocations

  • at a venture

    الله بختی، شانسی، بدون محاسبه‌ی قبلی، همین‌جوری

ارجاع به لغت venture

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «venture» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/venture

لغات نزدیک venture

پیشنهاد بهبود معانی