با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Jeopardy

ˈdʒepərdi ˈdʒepədi
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    jeopardies

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    مخاطره، خطر، مسئله بغرنج، گرفتاری حقوقی
    • - to be in jeopardy
    • - در معرض خطر بودن
    • - Her carelessness may put her job in jeopardy.
    • - ممکن است بی‌دقتی او شغل او را به مخاطره بیندازد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد jeopardy

  1. noun danger, trouble
    Synonyms: accident, chance, double-trouble, endangerment, exposure, hazard, insecurity, liability, on the line, on the spot, out on a limb, peril, precariousness, risk, venture, vulnerability
    Antonyms: protection, safety

ارجاع به لغت jeopardy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jeopardy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jeopardy

لغات نزدیک jeopardy

پیشنهاد بهبود معانی