فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

On The Spot

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • idiom C2
    1- در محل ذکر‌شده 2- فوراً، بی‌درنگ 3- (عامیانه) گرفتار، در وضع بد، تحت فشار 4- (عامیانه) در خطر، در خطر مرگ
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت on the spot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «on the spot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/on-the-spot

لغات نزدیک on the spot

پیشنهاد بهبود معانی