شکل جمع:
exposuresدر معرض بودن، تماس، مواجهه
Exposure to the sun had bleached her hair.
تماس با آفتاب مویش را کمرنگ کرده بود.
Exposure to radiation is dangerous.
قرار گرفتن در معرض تابش خطرناک است.
These students are receiving maximum exposure to new ideas.
این دانشجویان بیشترین مواجهه را با عقاید جدید دارند.
Children need early exposure to different languages for better learning.
کودکان برای یادگیری بهتر، نیاز به مواجههی زودهنگام با زبانهای مختلف دارند.
Prolonged exposure to loud noises may lead to hearing loss.
قرار گرفتن طولانیمدت در معرض صداهای بلند ممکن است منجر به کاهش شنوایی شود.
افشا، پردهبرداری، برملا شدن، لو رفتن، آشکار شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The full exposure of his crimes took two years.
پردهبرداری کامل از جنایات او دو سال طول کشید.
The company's illegal activities were brought to exposure by a whistleblower.
فعالیتهای غیرقانونی شرکت توسط یک افشاگر برملا شد.
پوشش رسانهای، بازتاب خبری، معرفی (عمومی)
Some candidates receive more positive exposure than others.
برخی نامزدهای انتخاباتی پوشش رسانهای مثبتتری از سایرین دریافت میکنند.
The scandal gained massive exposure in international media.
این رسوایی بازتاب خبری گستردهای در رسانههای بینالمللی داشت.
The new product needs more exposure to attract customers.
محصول جدید به معرفی عمومی بیشتری برای جذب مشتریان نیاز دارد.
The media gave him a thorough exposure.
رسانهها او را کاملاً معرفی کردند.
هیپوترمی، سرمازدگی
He died of exposure.
او در اثر سرمازدگی مرد.
Hikers must be careful to avoid exposure in extreme winter conditions.
کوهنوردان باید مراقب باشند تا در شرایط شدید زمستانی دچار هیپوترمی نشوند.
نوردهی، زمان نوردهی
In manual mode, the photographer controls the exposure of each frame.
در حالت دستی، عکاس زمان نوردهی هر فریم را کنترل میکند.
Improper exposure can result in underexposed or overexposed images.
نوردهی نادرست میتواند منجر به تصاویر کمنور یا پرنور شود.
exposure factor
عامل نوردهی
به سمت جهتی بودن، رو به جهتی بودن، به طرفی بودن
The apartment's eastern exposure allows for bright mornings and cooler afternoons.
به سمت شرق بودن آپارتمان باعث میشود صبحها روشن و بعدازظهرها خنک باشد.
The house has a southern exposure, ensuring it gets plenty of sunlight.
این خانه به طرف جنوب است که اطمینان میدهد نور خورشید زیادی دریافت میکند.
a house with an eastern exposure
منزل رو به مشرق
اقتصاد ریسک مالی، در معرض خطر مالی بودن، آسیبپذیری مالی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
The company reduced its financial exposure by diversifying its investments.
شرکت با متنوعسازی سرمایهگذاریهایش، ریسک مالی خود را کاهش داد.
Many investors try to minimize their exposure to currency fluctuations.
بسیاری از سرمایهگذاران سعی میکنند میزان آسیبپذیری خود را در برابر نوسانات ارزی به حداقل برسانند.
اقتصاد سرمایهگذاری
Increased exposure to emerging markets can yield high returns.
افزایش سرمایهگذاری در بازارهای نوظهور میتواند بازدهی بالایی به همراه داشته باشد.
The company aims for greater exposure to green technologies.
این شرکت بهدنبال افزایش سرمایهگذاری در فناوریهای سبز است.
exposure to light (or germs or sunshine etc.)
قرار گرفتن در معرض نور (یا میکروب یا آفتاب و غیره)
عورت نمایی (نمایاندن عمدی اندام پوشاندنی)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «exposure» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exposure