آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Manifestation

ˌmænəfesˈteɪʃn ˌmænəfeˈsteɪʃn

معنی manifestation | جمله با manifestation

noun

آشکار‌سازی، ظهور، ابراز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

A disease cannot always be identified by its clinical manifestations.

بیماری را نمی‌شود همیشه از روی نشانه‌های بالینی آن شناسایی کرد.

Those riots were clear manifestations of the people's dissatisfaction with the government.

آن شورش ها نمایانگر آشکار نارضایی مردم از دولت بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

That prophet claimed to be a new manifestation of the divine spirit.

آن پیامبر ادعا می‌کرد که تجلی نوینی از روح الهی است.

All public manifestations have been banned.

هرگونه تظاهرات عمومی ممنوع اعلام شده‌است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد manifestation

ارجاع به لغت manifestation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «manifestation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/manifestation

لغات نزدیک manifestation

پیشنهاد بهبود معانی