بمب، امر تعجبآور
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The news of their wedding was a bombshell.
خبر ازدواج آنان خیلی غیرمترقبه بود (مثل بمب صدا کرد).
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bombshell» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bombshell