امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Thunderbolt

ˈθʌndərboʊlt ˈθʌndəbəʊlt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
آذرخش، صاعقه، صاعقه زدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد thunderbolt

  1. noun A shocking surprise
    Synonyms:
    boom lightning flash crack thunderclap explosion crash clap of thunder peal roll bolt bombshell flash of lightning thunderpeal thunderstroke bolt-of-lightning

ارجاع به لغت thunderbolt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «thunderbolt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/thunderbolt

لغات نزدیک thunderbolt

پیشنهاد بهبود معانی