شدیدا، عمیقا، به شدت، خیلی، بسیار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The singer performed so passionately that she had the audience head over heels in awe.
خواننده آنقدر پرشور اجرا کرد که حضار به شدت حیران شدند.
She fell head over heels in love with him at first sight.
در نگاه اول بسیار عاشق او شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «head over heels» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/head-over-heels