بهشدت، شدیداً، قویاً
This book is intensely personal.
این کتاب بهشدت خصوصی است.
His strongest criticism is reserved for his father, whom he disliked intensely.
شدیدترین انتقادات او متوجه پدرش است که شدیداً از او متنفر بود.
با جدیت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The first time I watched the documentary, all I saw was these four people talking intensely about their music.
نخستین بار که مستند را تماشا کردم، تنها چیزی که دیدم این بود که این چهار نفر با جدیت دربارهی موسیقی خود حرف میزدند.
"I give you my word," she said intensely.
با جدیت گفت: «به شما قول میدهم.»
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intensely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intensely