آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۰ شهریور ۱۴۰۴

    Fiercely

    ˈfɪrsli fɪəsli

    معنی fiercely

    adverb

    باخشونت، باتندی، به‌تندی، تند، خشن

    adverb

    بی‌امان، سخت، بی‌رحمانه، وحشیانه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    adverb

    سرسختانه، باسماجت، بالجاجت، لجوجانه، به‌شدت

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fiercely

    1. adverb violently, menacingly
      Synonyms:
      angrily forcefully hard roughly severely terribly awfully brutally savagely viciously wildly madly frenziedly furiously vehemently passionately horribly mightily stormily threateningly forcibly ferociously monstrous boldly irresistibly uncontrollably tempestuously frighteningly menacingly impetuously turbulently malevolently venomously riotously malignly frantically tigerishly maleficiently like cats and dogs with bared teeth tooth and nail no holds barred in a frenzy
      Antonyms:
      gently quietly mildly kindly tamely

    سوال‌های رایج fiercely

    معنی fiercely به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «fiercely» در زبان فارسی به «به‌طرز شدید» یا «با شدت و شدت عمل» ترجمه می‌شود.

    این قید برای توصیف انجام کاری با شدت، قدرت و انرژی زیاد به کار می‌رود و نشان‌دهنده تمرکز، تعهد و پافشاری بالای فرد یا نیرویی است که در یک موقعیت دخیل است. وقتی چیزی یا کسی به‌طرز «fiercely» عمل می‌کند، یعنی بدون کوتاهی، با انرژی و جدیت کامل به سمت هدف حرکت می‌کند و با هر مانعی با قدرت برخورد می‌کند.

    fiercely معمولاً در زمینه‌های مختلف کاربرد دارد؛ از ورزش و رقابت گرفته تا کار، یادگیری و حتی ابراز احساسات. در ورزش، افراد ممکن است fiercely تمرین کنند یا با روحیه‌ای سرشار از انگیزه و پایداری با حریفان رقابت کنند. این شدت عمل باعث افزایش کارایی و توانایی فرد در دستیابی به اهداف می‌شود و نشان‌دهنده انگیزه و تمرکز بالای اوست.

    در محیط‌های کاری یا تحصیلی نیز عمل کردن fiercely به معنای تلاش و تعهد زیاد برای رسیدن به نتایج مطلوب است. فردی که با چنین شدتی کار می‌کند، معمولاً مسئولیت‌پذیر، مصمم و پرتلاش است و حاضر است از انرژی و زمان خود به شکل مؤثر استفاده کند تا بهترین نتیجه حاصل شود. این نوع رفتار می‌تواند الهام‌بخش دیگران باشد و روحیه جمعی را تقویت کند.

    fiercely همچنین می‌تواند در توصیف احساسات یا واکنش‌ها به کار رود. برای مثال، کسی ممکن است fiercely از چیزی دفاع کند یا fiercely احساس عشق یا خشم را ابراز کند. این کاربرد نشان می‌دهد که احساسات او شدید و عمیق هستند و بدون تردید و محافظه‌کاری بیان می‌شوند.

    fiercely نشان‌دهنده انرژی، تعهد و شدت عمل است که اگر با مدیریت و خودآگاهی همراه شود، می‌تواند به موفقیت و پیشرفت در زمینه‌های مختلف زندگی کمک کند. این ویژگی توانایی انسان را برای مقابله با چالش‌ها و دستیابی به اهداف به حداکثر می‌رساند و نشان‌دهنده اراده و قدرت درونی اوست.

    ارجاع به لغت fiercely

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «fiercely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fiercely

    لغات نزدیک fiercely

    • - fierce competition
    • - fierce fighting
    • - fiercely
    • - fiercely criticise
    • - fiercely loyal
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.