بهطور تهدیدآمیز، با حالت تهدیدکننده
He glared at her threateningly.
بهطور تهدیدآمیز به او نگاه کرد.
He shook his fist threateningly.
با حالتی تهدیدکننده مشتش را تکان داد.
آبوهوا (به گونهای که نشان میدهد احتمال بروز آبوهوای بد وجود دارد) بهطور هشداردهنده
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Clouds loomed threateningly behind the trees.
ابرها بهطور هشداردهندهای در پشت درختان پدیدار شدند.
The clouds approached threateningly.
ابرها بهطرز هشداردهندهای نزدیک شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «threateningly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/threateningly