فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Threat

θret θret

شکل جمع:

threats

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

تهدید، خطر، هراس

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

to make threats against somebody

کسی را تهدید کردن

He carried out his threats.

تهدیدهای خود را عملی کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an empty threat

تهدید توخالی

He is impervious to threats.

تهدید در او اثر نمی‌کند.

a threat to our national security

خطری برای امنیت ملی ما

the constant threat of famine

خطر همیشگی قحطی

verb - transitive

تهدید کردن، ترساندن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد threat

  1. noun warning; danger
    Synonyms:
    danger hazard peril risk menace omen foreboding portent presage warning foreshadowing impendence writing on the wall intimidation blackmail bluff fulmination thunder fix commination

لغات هم‌خانواده threat

  • noun
    threat

ارجاع به لغت threat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «threat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/threat

لغات نزدیک threat

پیشنهاد بهبود معانی