با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Commination

ˌkɒmɪˈneɪʃn̩ ˌkɒmɪˈneɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
لعن و نفرین، تکفیر، تهدید بمجازات
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد commination

  1. noun ban
    Synonyms: curse, malediction, condemnation, imprecation, anathema, execration, diatribe, excommunication, threatening, obloquy, proscription, denunciation, threat of punishment

ارجاع به لغت commination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «commination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/commination

لغات نزدیک commination

پیشنهاد بهبود معانی