با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Risk

rɪsk rɪsk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    risked
  • شکل سوم:

    risked
  • سوم‌شخص مفرد:

    risks
  • وجه وصفی حال:

    risking
  • شکل جمع:

    risks

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
خطر، مخاطره، ریسک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- the risk of another earthquake
- خطر یک زلزله‌ی دیگر
- Are you insured against all risks?
- آیا در برابر کلیه‌ی مخاطرات احتمالی بیمه شده‌ای؟
- Policemen face many risks.
- افراد پلیس با مخاطرات فراوانی روبه‌رو هستند.
- ... take risks and seek it in a lion's mouth
- ... رو خطر کن ز کام شیر به جوی
verb - transitive
به خطر انداختن، ریسک کردن
- She risked her life in order to save a blind child.
- برای نجات یک کودک کور جان خود را به خطر انداخت.
- He risked losing his job.
- او خطر از دست دادن شغلش را بر خود هموار کرد.
noun countable
اقتصاد احتمال زیان و ضرر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد risk

  1. noun chance taken
    Synonyms: accident, contingency, danger, exposedness, exposure, flyer, fortuity, fortune, gamble, hazard, header, jeopardy, liability, liableness, luck, openness, opportunity, peril, plunge, possibility, prospect, shot in the dark, speculation, stab, uncertainty, venture, wager
    Antonyms: certainty, safety, sureness, surety
  2. verb take a chance
    Synonyms: adventure, beard, be caught short, brave, chance, compromise, confront, dare, defy, defy danger, encounter, endanger, expose to danger, face, gamble, go out of one’s depth, hang by a thread, hazard, imperil, jeopardize, jeopardy, leap before looking, leave to luck, meet, menace, peril, play with fire, plunge, put in jeopardy, run the chance, run the risk, skate on thin ice, speculate, tackle, take a flyer, take a header, take a plunge, take on, take the liberty, venture, wager
    Antonyms: be certain

Collocations

  • at one's own risk

    به مسئولیت یا مخاطره‌ی خود، با احتمال خطر برای خود شخص

  • at risk

    در معرض خطر (یا خسارت و غیره)

  • take (or run) a risk

    مخاطره کردن، خطر کردن

ارجاع به لغت risk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «risk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/risk

لغات نزدیک risk

پیشنهاد بهبود معانی