گذشتهی ساده:
gambledشکل سوم:
gambledسومشخص مفرد:
gamblesوجه وصفی حال:
gamblingقمار کردن، قماربازی کردن، بهخطر انداختن، ریسک کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
take a gamble on something
چیزی را به خطر انداختن، روی چیزی خطر کردن
Gambling can become an addiction.
قماربازی میتواند (نوعی) اعتیاد بشود.
قمار، ریسک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
take a gamble
خطر کردن
Our company is not willing to take another gamble.
شرکت ما دیگر حاضر نیست سرمایهی خود را به مخاطره بیندازد.
gamble something away
(Verb - transitive) (در قمار) باختن
gamble in something
(Verb - transitive) ریسک کردن روی، قمار کردن سر
gamble on something
(Verb - transitive) شرطبندی کردن روی، حساب کردن روی، ریسک کردن روی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gamble» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gamble