امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Uncertainty

    ʌnˈsɜrːtnti ʌnˈsɜːtnti
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      uncertainties

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable uncountable C1
    نامعلوم، تردید، شک، وضعیت نامشخص، بلاتلکیفی، عدم‌قطعیت، شبهه، بی‌ثباتی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - the uncertainty about the date of Ferdowsi's birth
    - نامشخصی تاریخ تولد فردوسی
    - the uncertainties of the postwar years
    - بی‌ثباتی در سال‌های پس‌از جنگ
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد uncertainty

    1. noun doubt, changeableness
      Synonyms:
      confusion uncertainty hesitation anxiety worry suspicion concern questionableness ambiguity mistrust perplexity bewilderment indecision uneasiness dilemma ambivalence inconclusiveness disquiet misgiving skepticism conjecture puzzlement puzzle wonder query dubiety irresolution changeableness contingency distrust guesswork oscillation unpredictability vagueness quandary scruple reserve hesitancy incertitude lack of confidence mystification qualm
      Antonyms:
      certainty sureness security definiteness

    ارجاع به لغت uncertainty

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «uncertainty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uncertainty

    لغات نزدیک uncertainty

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی