گذشتهی ساده:
queriedشکل سوم:
queriedسومشخص مفرد:
queriesوجه وصفی حال:
queryingشکل جمع:
queriesشکل قدیمی دیگر این لغت: quaere
پرسش، سوال، پرسوجو، استفسار
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
many queries concerning his real name
پرسوجوهای بسیار دربارهی نام واقعی او
I have a query regarding the new policy changes.
من سوالی در مورد تغییرات سیاست جدید دارم.
سوال کردن، تحقیق و بازجویی کردن، پرسیدن، جویا شدن، نظرخواهی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
"is your father home?" he queried.
او پرسید: «پدرتان منزل هستند؟»
They queried three experts for advice.
آنها از سه کارشناس نظرخواهی کردند.
شک، تردید، گمان، ابهام، دودلی، شبهه
His query was met with thoughtful consideration from the team.
تردید او با توجه متفکرانهی تیم روبهرو شد.
I couldn't shake the query that had been troubling me all week.
نمیتوانستم شکی را که در تمام این هفته آزارم میداد، کم کنم.
علامت سوال، نشانهی پرسش، علامت استفهام (علامت «؟» در فارسی و برای زبانهای چپ به راست: «?»)
She placed a query at the end of her sentence to show it was an inquiry.
او علامت سوالی در انتهای جملهی خود قرار داد تا نشان دهد که یک پرسش است.
A query can change the tone of a statement significantly.
علامت سوال میتواند لحن یک جمله را بهطور قابل توجهی تغییر دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «query» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/query